چرا فیلمهای کودک امروزی بچهها را به سینما نمیکشاند؟
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۸۲۵۶۴
آفتابنیوز :
سخت است باور کنیم سالهای صف کشیدن جلوی سینما برای خریدن بلیط فیلم گذشته. خصوصا وقتی این صفکشیدن خانوادگی و همراه کوچکترها رقم میخورد. سالهایی که محبوبیت کاراکترها برای بچههای قدونیمقدی که جلوتر از پدر و مادرهایشان میدویدند تا روی صندلیهایشان بنشینند، سالنهای سینما را پر کرده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عدهای عقیده دارند سینمای کودک و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنوارههای بینالمللی و مجامع جهانی شدهمزمان با آن روزهای پرفروغ سینمای کودک و نوجوان، جریانی در حال شکلگیری بود که سینمای ایران را با استانداردهای بینالمللی همسوتر میکرد. کمکم داشت صدای جایزه گرفتنهای ایران در جهان به گوش مردم میرسید. نامزدی فیلم دونده در جشنواره کن و جوایز متعدد آن از جشنواره لندن و بقیه جشنوارهها، سرآغاز اتفاقی بود که منجر شد راجر ایبرت، منتقد سرشناس سینمایی، در نوشته خود در سال ۲۰۲۲ آن را فیلمی مهم و اولین شاهکار سینمای پس از انقلاب بداند.
به بیان دیگر در آن سالهایی که سینمای ایران برای مخاطب داخلی و کودکان و نوجوانان، جذاب و پرطرفدار بود فیلمهایی تولید و به جشنوارههای جهانی عرضه میشد که آرامآرام معرف چهره و تصویر سینمای ایران به جهانیان شد. بهطوریکه عدهای عقیده دارند سینمای کودک و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنوارههای بینالمللی و مجامع جهانی شد.
نادره ترکمانی، کارگردان سینمای کودک و نوجوان، در گفتوگویی بر این مهم تاکید کرد و گفت: آنچه تحت عنوان سینمای ایران به جهان معرفی شد از طریق سینمای کودک و نوجوان بود. سینما مجموعهای از سمع و بصر است؛ از این رو بسیاری از فرهنگها نیز در پس فیلم به جهانیان معرفی شد؛ چراکه وقتی سینما به کشورهای دیگر میرود، مجموعهای از فرهنگ، آئین و آداب و رسوم به جهان معرفی میشود. فرهنگ و زبان و خانواده ایرانی را سینمای کودک به جهان معرفی کرد.
تخیلیترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان میگذاریمرهبر قنبری فیلمساز سینمای کودک و نوجوان نیز عقیده دارد سینمای یک ملت از سینمای کودک و نوجوان آن شروع میشود. به شکل کلیتر سینمای جهان از سینمای کودکان و نوجوانان شروع میشود چرا که تخیلیترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان میگذاریم.
این مهم با حضور ۸ فیلم از سینمای کودک و نوجوان از بین ۲۸ فیلم معرفی شده به آکادمی اسکار در تاریخ سینمای ایران نیز مشخص میشود؛ فیلمهایی مانند بادبادک سفید، بچههای آسمان، رنگ خدا، من ترانه ۱۵ سال دارم، آواز گنجشکها، نفس و... در این جشنواره حضور داشتهاند. جالب توجهتر آنکه از سه فیلم ایرانی راهیافته به مرحله نهایی اسکار، حضور بچههای آسمان اهمیت این سینما را بیشتر میکند. علاوه بر اسکار، فیلمهای کودک و نوجوان ایران در دهههای ۶۰ و ۷۰ به جشنواههای کن، ونیز، برلین و... راه یافت و باعث شد منتقدان بیشتری، سینمای کودک و نوجوان ایران را دیده و آن را مورد ارزیابی قرار دهند.
راجر ایبرت در اینباره مینویسد: دونده یکی از پارادوکسهای کلیدی دوران کودکی را به تصویر میکشد. امیرو به عنوان پسربچهای است که هم آزادی و هم حبس را تجربه میکند. از آنجایی که او هیچ بزرگسالی ندارد که به او بگوید چه کاری انجام دهد، میتواند به شدت در منظرهای خیرهکننده از دریا، دشت و شهر حرکت کند. با این حال، او به اندازه کافی باهوش است که بداند این مکان آیندهای به او نمیدهد و فقر دام نهایی است.
کانونی که فیلمسازان ایرانی را تربیت میکند
در آن روزها برخی فیلمسازهای بزرگ ایرانی مانند بیضایی، نادری و کیارستمی با فیلمهایی در ژانر کودک و نوجوان مسیر حرفهای خود را در سینما شروع کردند و این شروع با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شکل بهتری پیدا کرد. به گونهای که میتوان کانون را مصداق بارزی بر شکلگیری پایههای سینمای کودک دانست. کانونی که مهمترین سینماگران ایرانی را پرورش داد و مدخلی شد برای آنان که بعدتر نام ایران را در جشنوارههای جهانی فیلم بر سر زبان فیلمسازان و منتقدان بزرگ جهانی انداختند.
چنانچه مجله آگاه نیز درباره آنان مینویسد: آدمهای برجسته موج نو در کانون فیلم ساختهاند؛ از تقوایی و بیضایی گرفته تا نادری و مهرجویی. بیضایی اولین کارش را با کانون شروع کرده و ورودش به عالم فیلم و سینما نوپا است. درحالیکه تقوایی دهه چهل (دوران مستندهای موفق تقوایی) را پشت سر گذاشته است. تقوایی کاربلد است و برای ورود به عالم سینمای حرفهای از مدخل کانون عبور میکند. کیمیایی و نادری چند سال بعد در کانون فیلم میسازند و مهرجویی ۶، ۷ سال بعد وارد کانون میشود.
اعتماد به فیلمساز، مهمتر از قد کشیدن محدودیتها
مدیر به فیلمساز اعتماد میکرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلمهایی شد که در دهههای ۶۰ و ۷۰ دیدیم. این درحالیاست که عده دیگری عقیده دارند سینمای دهه ۶۰ ایران به دلیل نبود رقیب خارجی، فراگیر نبودن اینترنت و محدود بودن فیلمسازان به رعایت نکاتی مطابق فضای جدید ایجاد شده پس از انقلاب، میان مردم آن دوران طرفدار پیدا کرد و هر شکل دیگری از فیلم نیز در دسترس مردم قرار میگرفت از آن استقبال میشد، اما نادره ترکمانی گفت: درست است که سینمای دهه ۶۰ به دلیل نبود فیلمهای بلند دیگر رشد کردند یا شرایط در آن روزها به گونهای بود که امکان دسترسی گسترده به فیلمهای جهان نبود، اینترنت همه گیر نشده بود و تلویزیون نیز تعداد کانالهای خیلی کمی داشت، اما مدیریت دولتی به فیلمساز اعتماد میکرد. ممکن بود فیلمسازی فقط قصه را داشته باشد، اما مدیر به فیلمساز اعتماد میکرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلمهایی شد که در دهههای ۶۰ و ۷۰ دیدیم.
راجر ایبرت نیز به این محدودیتها اشاره میکند، اما آن را پوئن مثبتی برای سینمای ایران میداند: نادری، کیارستمی و بیضایی در مصاحبههای جداگانهای، از تصمیم متقابل خود برای ساختن فیلم درباره کودکان برای من یاد کردند، زیرا محدودیتهای محتوایی جدید رژیم (مثلاً پوشیدن حجاب) حتی زندگی بزرگسالان را نیز دراماتیک کرده است. این تاکتیک منجر به سه شاهکار شد که به اولین فیلمهای بین المللی سینمای پس از انقلاب تبدیل شد. دونده اول شد و بعد کیارستمی با خانه دوست کجاست؟ و بیضایی هم باشو، غریبه کوچک را ساخت؛ بنابراین میتوان گفت که با وجود محدودیتها و فضای جدید ایجاد شده، اعتماد کانون به فیلمسازان تازهکاری، چون بیضایی، کیارستمی، مهرجویی و... که بعدها از نامداران سینمای ایران شدند باعث شد هم وجهه داخلی سینمای ایران با کودکان و نوجوانان عجین شود و هم تصویر بینالمللی ایران در ذهن جهانیان با این سبک از سینما گره بخورد.
خسرو دهقان در مقالهای تحت عنوان چند و، چون سینمای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مجله آنگاه نوشته: بدهبستانی خوب و طبیعی بین کانون و موج نو جریان مییابد. هر کدام به اعتبار دیگری میافزاید و همینطور که موج نو، راه و رسم خود را میرود، کانون هم جر نمیزند و در خط سینمای دیگر باقی میماند. در این فهرستها به نامهای مهجور در عالم فیلم و سینما برمیخوریم؛ میبینیم که فیلمسازانی هستند که در طول زندگی، یک نوبت فیلم ساختهاند و آن هم برای کانون بوده است. کانون زمینه طبعآزمایی افرادی که دوست داشتهاند، بهغیر از حرفه خودشان، فیلم بسازند را نیز فراهم کرده است. در این فهرست ریسک و سرمایهگذاری روی جوانان و نامهای ناآشنا نیز دیده میشود.
آن چیزی که هست و آن چیزی که باید باشد.
اما هر چه در تاریخ سینمای کودک و نوجوان جلوتر از دهه ۷۰ میآییم، این رشد و استقبال رو به افول میرود و همزمانی سینمایی که هم مخاطب آن را بپسندد و هم معرف سینمای ایران در جهان باشد کمرنگتر میشود. به علاوه تعداد تولیدات نیز به شدت کاهش مییابد.
میزان تولید آثار در سالهای ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که در نظرسنجی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی که با همکاری دبیرخانه جشنواره سی و یکم فیلم کودک و نوجوان برگزار شده، از بین فیلمهای چهار دهه اخیر، ۱۹۹ فیلم برتر سینمای کودک و نوجوان را انتخاب کردند که در این بین تعدد و تکثر آثار در دهههای ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که بیش از ۱۰۰ انتخاب آنان به فیلمهایی از دهههای ۶۰ تا ۸۰ اختصاص دارد. در این بین هم فیلمهای سرگرم کننده که سینمای گیشه از آن استقبال میکرده وجود دارد مانند شهر موشها، گلنار، یکی بود یکی نبود، کلاه قرمزی و سروناز، خواهران غریب، مربای شیرین و ... و هم آثاری که جزئی از سینمای سازنده و آموزنده آن دوران بودهاند؛ مانند رنگ خدا، دختری با کفشهای کتانی، پدر، بادکنک سفید و ...
نادره ترکمانی اشاره به جستوجوهای شخصی خودش که درصدد بوده بانک اطلاعاتی برای سینمای کودک و نوجوان تهیه کند، از یک تقسیم بندی در دهههای پیشین سینمای کودکان و نوجوانان سخن میگوید: تولید در سینمای ما در سالهای مختلف تقسیم بنده شده بود. بخشی از این تولیدات عمدتا جریان ورود به سینمای بینالمللی را طی میکرده، بخشی از آثار برای کودکان و نوجوانان در اکران فیلمها تهیه میشده که اکران پرجوشوخروشی داشته و بچهها از آن لذت میبردند، تعدادی از آثار فقط برای کودک ساخته میشده، تعدادی از آثار فقط برای نوجوان و تعدادی نیز همه افراد خانواده را به سینما میکشاندهاند.
کلاه قرمزی برای ایران، مشق شب برای جهان
ترکمانی با توجه به این دستهبندی، فیلمهایی که به سینمای بینالملل راه پیدا میکردهاند را از آثاری که برای سرگرمی و آموزش به کودکان ساخته میشدهاند، جدا کرده و میگوید: اگر در حال حاضر جلسهای بین فیلمسازان کودک و نوجوان برگزار و طرحها خوانده شود، آن طرحی که درباره کودک و نوجوان است و مخاطب آن بزرگسال است به جشنوارهها راه پیدا میکند. دونده، خانه دوست کجاست و... الزاما مخاطب کودک و نوجوان نداشتند.
شاید کودک و نوجوان نیز از آن لذت میبرده، اما این آثار برای گروه بزرگسال ساخته شده بود. آثاری که بیشتر حاوی نقد اجتماعی و فرهنگی بوده، بیشتر به جشنوارههای سیاسی راه پیدا میکرده. گلنار و شهر موشها مگر به جشنوارههای خارجی راه پیدا کردند؟ کلاه قرمزی و شهر موشها حتی به جشنواره کودک و نوجوان نیز نیامدند؛ درحالیکه مخاطب خیلی از آن استقبال کرد. درونمایه اغلب فیلمهایی که به جشنوارهها راه پیدا میکردند را طرح مساله یا موضوع اجتماعی درباره کودکان تشکیل میداد. پس وقتی تاکید داریم سینمای کودک باعث شد سینمای ایران به جهان معرفی شود منظورمان این نوع فیلمهاست. فیلمهایی که الزاما برای کودکان نیست بلکه درباره کودکان است. مثلا فیلم مشق شب فیلمی نیست که کودک بتواند آن را درک کند، چون این فیلم برای آن بچه نیست، اما آن فیلم در گروه کودک و نوجوان قرار میگیرد، چون درباره کودک و نوجوان است.
رشد سینمای گیشه بسته
سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشداین تقسیمبندی و جداسازی که در سینمای کودکان و نوجوان اتفاق افتاده بود نکته مثبتی از نظر مهین جواهریان نیز بود. این انیماتور و داور جشنواره کودک و نوجوان ضمن تاکید این تقسیمبندی میگوید: سینما دو جنبه دارد؛ سینمای گیشه یعنی فیلمی که برای فروش ساخته میشود و سینمای دغدغهمند و اثرگذار که صرفا برای فروش گیشه ساخته نشده است. مانند فیلمهای کانون پرورش فکری. اینها فیلمهایی هستند که به فیلمسازان جهت میدهد و تاثیر فرهنگی میگذارد.
سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشد. پس حضور این دو سینما کنار هم درست است. اگر سینمایی دغدغهمند نباشد، سینمای گیشه هم رشد نمیکند. رشد سینمای گیشه بسته به سینمای دغدغهمند است. فیلمهای دونده یا خانه دوست کجاست را هنرمندانی ساخته بودند که نگاه هنری و فرهنگی داشتند این فیلمها طبعا در گیشه فروش بالایی نداشت و مخاطب خاص داشته. همین فیلمها بر روی کارگردانان سینمای گیشه تاثیر میگذارد؛ بنابراین میتوان در یک مقایسه با سینمای دهههای بعدی نتیجه گرفت که از بین رفتن این دو جریان و عدمتوجه به تقسیمبندی دهههای قبلی، در حال حاضر جولان سینمای کودک ایران در جهان را عملا غیر ممکن ساخته است.
متولیان سینمای دهه ۶۰، حامی حضور سینمای کودک
نادره ترکمانی یکی از دلایل افول سینمای کودک و نوجوان را از بین رفتن این تقسیمبندی و به هم ریختن فضای تولید میداند و با اشاره به مدیریت فرهنگی سینما در آن سالها میگوید: مدیریت کلان در حوزه سینما این تفکر را داشت که ما باید آثاری را تولید کنیم که به جهان هم عرضه شود. بسیاری از آثاری که در جهان و جشنوارههای بین المللی ارائه میشد و سینمای ما را معرفی میکرد بخشی از تولیدات ما بود که الزاما مخاطب کودک یا نوجوان نداشت بخشی از آن مخاطب نیز بزرگسال بود.
علت شکلگیری این جریان به تفکر متولیان سینمای کودک و نوجوان برمیگشته که سینما باید با سینمای کودک و نوجوان زنده باشد. هر چه این تفکر از مدیریت خارج شد، سینمای کودک و نوجوان به حاشیه بیشتری رفت. تولیدات کمتر شد و حضور بینالمللی نیز کمرنگ شد تا رسیدیم به سینمای حال حاضر که هجویات محض است. توقفی که در تولید آثار کودک و نوجوان داریم برعکس جهان است. تمرکز در جهان شدیدا روی تولیدات آثار کودک و نوجوان بالاتر رفته. مدیریت کلان ما حتی به جهان نگاه کرد که چرا جهان دارد روی کودکان و نوجوانان سرمایهگذاری میکند. چون آنها آیندهساز جهان هستند و با سینما آنها را تسخیر کرد.
فقط تولید چهار، پنج فیلم کودک در هر سال!
همانگونه که اشاره شد این دو جریان از دهه ۸۰ و با کمشدن تولیدات، افول بیشتری پیدا کرد. تا جایی که در سالهای گذشته تولید آثار کودک و نوجوان به ۳ الی ۷ فیلم در سال تقلیل پیدا کرده. طبق آمار منتشرشده، در سال ۱۴۰۰، تنها ۳ فیلم پیشی میشی، گل به خودی و شهر گربهها در اکران سینمای کودک و نوجوان بوده که این آمار در سال ۱۴۰۱ به ۷ فیلم افزایش پیدا کرد. آماری که میتواند یکی دیگر از دلایل مهم حضور پیدا نکردن سینمای کودک ایران در جهان باشد.
خیلی از آثاری که تولید میشود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه میشودنادره ترکمانی به این موضوع اشاره کرده و میگوید: در یک مقایسه با سینمای بلند و بزرگسال میتوان گفت که تعداد زیادی اثر در سینمای بزرگسال ساخته شده که از بین تمام آنها، چند فیلم خاص جهانی شدهاند، اما در سینمای کودک و نوجوان کلا ۵ الی ۶ فیلم تولید میشود و ما توقع داریم ۴ فیلم بدرخشد درحالیکه چنین اتفاقی نمیافتد.
کارگردان فیلم گورداله، برگزیده بیستوششمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان، با اشاره به کمبود آثار و نبود محتوای مناسب برای کودکان در این آثار گفت: خیلی از آثاری که تولید میشود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه میشود. درست است بخشی از تقصیر به گردن فیلمسازی است که این هجویات را میسازد، اما بخش دیگر آن نیز تقصیر شوراها و مدیرانی است که تصمیم گرفتند این نوع فیلمها ساخته شود و جای آن فیلمها را بگیرد. چرا فیلمنامهها باید با سلیقه مدیران شوراها نوشته شود؟
کودکان به فراموشی سپرده شدند
باید سینمای سازنده و دغدغهمند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیمجواهریان ضمن تاکید دلایل افول سینمای کودک ایران در جهان گفت: ما کودک ایرانی را به عنوان کودکی معصوم و ساده به جهانیان معرفی کردیم که احساس مسئولیت میکند. اما جوان تحصیلکرده امروز بیآنکه احساس مسئولیت یا نوعدوستی داشته باشد دزدی میکند و به عواقب کارش ذرهای فکر نمیکند. دلیل آن نیز نبودن خوراک فرهنگی مناسب برای کودکان دهههای بعد از ۶۰ و ۷۰ است. تربیت اجتماعی کودکان ما به فراموشی سپرده شده است. ما نیز در مقابل فناوری، هیچ سپری برای آنان نداریم. باید سینمای سازنده و دغدغهمند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیم. همکاری آموزش و پرورش و سینما به گونهای که علاوه بر پخش فیلم در مدارس درباره آن با بچهها صحبت شود و آموزش داده شود، میتواند با استمرار موثر واقع شود؛ بنابراین میتوان گفت سینمای کودک این روزها در مقایسه با دهههای ۶۰ و ۷۰ جریان تقسیمبندی شده تولید خود را از دست داده و نه تنها در جهان که در ایران نیز مخاطبان کمتری دارد. علاوه بر از دسترفتن جریانی که هم مخاطب داخلی با آن همراه بود و هم مخاطب جهانی، تعدد تولید آثار نیز رو به افول گذاشت و در سالهای گذشته خصوصا دو سال اخیر زیر ۱۰ اثر در سینمای کودک و نوجوان تولید شده. لزوم رشد دوباره سینمای دغدغهمند در کنار سینمای گیشه و همچنین تعدد تولید آثار با حمایت متولیان سینمای کودک، از نکاتی که به اقبال از سینمای کودک هم در ایران هم در جهان کمک میکند.
منبع: خبرگزاری ایرنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: کلاه قرمزی سینما برای سینمای کودک و نوجوان سینمای کودکان و نوجوانان سینمای کودکان و نوجوان کودک و نوجوان ایران بین المللی سینمای کودک دهه های ۶۰ و ۷۰ سینمای کودک نادره ترکمانی جشنواره ها جهان معرفی ایران در جهان دهه های ۶۰ سینمای ایران درباره کودک برای کودکان سینمای گیشه راه پیدا سینمای دهه کلاه قرمزی کودک ایران محدودیت ها تولید آثار تقسیم بندی برای کودک فیلم هایی دغدغه مند برای آن آن فیلم فیلم ها روز ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۸۲۵۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای تقویت میدان کتاب کودک و نوجوان چه باید کرد؟
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، دوران کودکی و نوجوانی، مهمترین دورانی است که در آن شخصیت، هویت و سبک زندگی افراد شکل میگیرد و نظامهای اعتقادی و ارزشی در نهاد آنان پایه ریزی میشود. ازاین رو، تولید و مصرف محتوا در زیست بوم فرهنگی کودک و نوجوان، ضرورتی راهبردی و سبک ساز است. در این میان، «محتوای ادبی» در پویایی این زیست بوم و الگوسازی در زمینه سبک زندگی، نقشی پررنگ دارد. بررسیها نشان میدهند، سهم حوزه کودک و نوجوان در اسناد بالادستی ناکافی است.
دفتر مطالعات آموزش و فرهنگ مرکز پژوهشهای مجلس در پژوهشی با عنوان «تولید و ترویج محتوای ادبی برای کودک و نوجوان؛ واکاوی سیاستی و راهکارهای تقنین» آورده است، سیطره محصولات و خدمات ادبی، هنری و رسانهای بر سبد مصرف فرهنگی کودکان و نوجوانان، تولید و مصرف محتوا در این زیستبوم را به ضرورتی راهبردی تبدیل کرده است. در این میان، محتوای ادبی میتواند در پویایی زیستبوم و الگوسازی در زمینه سبکزندگی، نقشی پررنگ داشتهباشد. زیرا پیوند محتوای ادبی با زیباییها و جاذبههای هنری ناگسستنی بوده و در چنین بستر و قالبی، ظرفیت فراوانی برای انتقال پیامها و مفاهیم به ظریفترین و مؤثرترین شکل وجود دارد.
* سهم حوزه کودک و نوجوان در اسناد بالادستی ناکافی است
این پژوهش بیان میکند که بنابر بررسی چارچوب سیاستی کنونی، سهم حوزه کودک و نوجوان در اسناد بالادستی ناکافی است. همچنین سیاستهای واضح، ملموس و هدفمندی در این زمینه وجود ندارد. در مصوبات و مقررات تخصصیتر نیز راهبردهای موجود کمرمق بوده و جامعیت لازم را ندارند. بررسی آرایش نهادی این حوزه نیز نشاندهنده فعالیت جزیرهای، موازیکاری و تشتت در تولیگری است.
* نبود نقشه راه راهبردی در حوزه کودک و نوجوان
این پژوهش نبود نقشه راه راهبردی در حوزه کودک و نوجوان را بهعنوان یکی از چالشهای تولید و ترویج محتوای ادبی برای این قشر دانست و بیان کرد که خلأ برنامه راهبردی، تلقی نشدن مسائل کودک و نوجوان بهعنوان اولویتی بنیادین و ضعف در چارچوب سیاستی و نهادی موجود، به سادهانگاری، تشتت و نبود انسجام در سطوح مختلف سیاستگذاری و اجرا در این حوزه منجر شدهاست. بهدلیل محوریت نداشتن پژوهش، تخصصگرایی و برنامهریزی جامعنگرانه، عمده اقدامات بهصورت مقطعی و پروژهای، جوشیده از دغدغههای فردی یا برخواسته از ادراک و تجربه زیسته محدود و ناقص شخصی بودهاند که به نتایج کماثر و سطحی انجامیدهاست.
* مغفول ماندن بسیاری از حوزههای موضوعی مورد نیاز مخاطب
در این پژوهش، مغفول ماندن بسیاری از حوزههای موضوعی مورد نیاز مخاطب بهعنوان چالش تولید و ترویج محتوای ادبی برای گروه کودک و نوجوان بیان شده و آمده است که آثار تألیفی از لحاظ موضوعیابی، مسئلهمندی و نیازشناسی دچار ضعف جدی بوده و به بسیاری از بحرانها و مسائل آسیبزای دوره کودکی و نوجوانی کمتوجهند. در چنین شرایطی، مخاطبان برای پاسخ به نیازها و دغدغههای خود، بیشتر سراغ آثار ترجمهای و خارجی میروند که اغلب حاوی پیامهایی آسیبزا و ناسازگارند.
* خلأ در تألیف و تربیت آفرینش گر
دیگر چالش این حوزه در این گزارش به خلأ در تألیف و تربیت آفرینش گر اشاره شده و آمده است که: فعالیت مؤثر و پیوسته در این حوزه مستلزم حضور و استقرار متخصصان دغدغهمند و مسئلهشناس است. در شرایط کنونی، مجموع آثار تألیفی کمیّت و کیفیت مطلوبی نداشته و در زمینه پرورش و تربیت آفرینشگر و متخصص کودک و نوجوان و زیرساختها و مواد آموزشی مربوطه نیز خلأ جدی وجود دارد. آفرینشگران فعال و دغدغهمند کنونی نیز کمشمار بوده و در میان مخاطبان چندان شناخته شده نیستند.
* فعالیت جزیرهای و رویکرد غیرتعاملی نهادهای مسئول
این پژوهش رویکرد نادرست تمرکز بر مصادیق محتوایی و فعالیت جزیرهای و رویکرد غیرتعاملی نهادهای مسئول را بهعنوان یکی از چالشهای این حوزه معرفی کرده و توضیح میدهد که رویکرد نادرست تمرکز بر مصادیق یا تکمحصولها، اگرچه در کوتاهمدت جذب مخاطب را بههمراه داشته و دستاوردساز است، اما نمیتواند بهطور ماندگار و گستردهای جریانسازی کرده و انس کودکان و نوجوانان با محتوای ادبی را نهادینه کند. عمده دستگاهها و نهادهای مسئول در این حوزه ارتباط پایدار و تعامل پویایی با یکدیگر ندارند و اغلب فعالیتها و برنامههای اصلی خود را در سطح درونسازمانی دنبال میکنند. بهاینترتیب، اقدامات انجام شده تأثیر محدود و اندکی بر کلان وضعیت مصرف فرهنگی کودکان و نوجوانان گذاشته و هدف راهبردی مشخص و دستاورد ملموس و سنجشپذیری محقق نمیشود.
* نظمدهی و انسجامبخشی به فعالیتهای این حوزه
این پژوهش پیشنهاد میکند که نظمدهی و انسجامبخشی به فعالیتهای این حوزه و راهبری سبد مصرف فرهنگی مخاطب کودک و نوجوان، به تدوین برنامهای راهبردی و جامع (مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی) و بهروزرسانی پیوسته آن نیازمند است. تعیین اولویت و رویکرد موضوعی و تنظیم نگاشت نهادی از لوازم اساسی چنین برنامهای است. رصد و پایش مداوم زیستبوم فرهنگی کودک و نوجوان میتواند منجر به تصویری واضح از وضعیت مستقر شود. تصویری که میتواند یاریگر برنامهریزان و آفرینشگران و تولیدکنندگان در ایدهپردازی، خلق اثر، ترویج محتوا، بازاریابی و عرضه محصول باشد.
* تربیت آفرینش گر و حمایت از آثار تألیفی
این پژوهش یکی از راهکارهای حل این چالش را تربیت آفرینش گر و حمایت از آثار تألیفی عنوان کرده و ادامه میدهد که در راستای افزایش تخصصگرایی و بهبود وضعیت تألیف، روندها و زیرساختهای کنونی باید بهسمت تربیت و آموزش افراد مستعد، توانمندسازی آفرینشگران کنونی و نیز حمایت از آثار تألیفی مطلوب، تغییر مسیر یابند. ازاینرو، لازم است ضمن تقویت ظرفیتها و زیرساختهای آموزشی در مقاطع مختلف، در صنعت نشر و فعالیتهای ترویجی نیز از آثار تألیف و بومی مطلوب پشتیبانی شود (مانند مشوقهای مالیاتی و اعطای یارانه).
در این پژوهش تربیت آفرینش گر و حمایت از آثار تألیفی چهره سازی از نهادها و آفرینش گران حوزه کودک و نوجوان بهعنوان راهکار دیگر مطرح شده و در توضیح آن آمده است که تمرکز بر جایگاههای حقوقی و آفرینشگران موفق و ترویج و چهرهسازی از آنها میتواند پیوند مستحکمتری میان مخاطبان و محتوای ادبی ایجاد کند. زیرا نهادها و آفرینشگران از امکان همراهی طولانیمدت و پیگیری پیوسته توسط مخاطب برخوردار بوده و ظرفیت بسیار بیشتری برای هویتبخشی، الگوآفرینی و سبکسازی دارند.
* تقویت زنجیره ارزش و بهره گیری از ظرفیتهای بازار فرهنگی
این پژوهش همچنین پیشنهاد تقویت زنجیره ارزش و بهره گیری از ظرفیتهای بازار پردازی فرهنگی را مطرح کرده و بیان میکند که عرضه حداکثری محتوای ادبی مستلزم لحاظ ذائقهها و گرایشهای گوناگون مخاطب و قرار دادن محتوای مدنظر در زنجیره ارزش است. در صورت ایجاد پیوستاری در سیاستگذاری و برنامهریزی در این حوزه، میتوان منابع فرهنگی غنی دینی و بومی را به زبان کودک و نوجوان امروز فراوری کرد و با بهرهگیری از ظرفیتهای بازار پردازی فرهنگی به بازتولید چنین آفرینشهایی در قالبهای گوناگون پرداخت.
* تقویت جریان اقتباس
راهکار دیگر مرکز پژوهشهای مجلس در این پژوهش مبتنی بر تقویت جریان اقتباس و سرمایهگذاری در صنعت و پی نما مطرح شده که در توضیح آن بیان میکند که با تقویت جریان اقتباس میتوان جهانهای داستانی و شخصیتهای بومی و آئینی را در قالب رمان بازآفرینی کرد و با نگارش فیلمنامهها و بازینامههای اقتباسی براساس رمانهای پرمخاطب و غنی به گسترش جهان داستانی خلق شده در دیگر قالبهای هنری و رسانهای پرداخت. صنعت پینما نیز ظرفیت فراوانی در شکوفایی زنجیره ارزش آثار ادبی داشته و میتواند حلقه اتصال کتاب و آثار نمایشی (بهویژه پویانمایی) باشد. با سرمایهگذاری در پینما، هم مخاطب بالقوهای برای آثار اقتباسی فراهم میشود و هم بهرهوری فرایندهای تولید آثار نمایشی افزایش مییابد. رویکرد ارتباطات سازمانی در میان دستگاههای مسئول در این عرصه نیازمند بازنگری جدی است. همرسانی نیازها و ظرفیتها میان مدارس، مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مساجد، فرهنگسراها و دیگر نهادهای مرتبط و برقراری تعاملات همافزا در این زمینه، ضروری است.
در یکی جمع بندی نهایی محوریترین مسائل و چالشهای این حوزه از منظر سیاستی و تقنینی عبارتند از:
۱. نبود نقشه راه راهبردی در حوزه کودک و نوجوان،
۲. مغفول ماندن بسیاری از حوزه های موضوعی مورد نیاز مخاطب،
۳. خلأ جدی در تألیف و تربیت آفرینش گر،
۴. رویکرد نادرست تمرکز بر مصادیق محتوایی،
۵. فعالیت جزیره ای و رویکرد غیرتعاملی نهادهای مسئول.
در راستای مسائل یاد شده، این راهکارها پیشنهاد می شوند:
۱. تدوین برنامه راهبردی و تنظیم نگاشت نهادی،
۲. رصد و شناسایی مداوم نیازهای کودکان و نوجوانان،
۳. تربیت آفرینش گر و حمایت از آثار تألیفی،
۴. چهره سازی از نهادها و آفرینش گران حوزه کودک و نوجوان،
۵. تقویت زنجیره ارزش و بهره گیری از ظرفیت های بازارپردازی فرهنگی،
۶. تقویت جریان اقتباس و سرمایه گذاری در صنعت پی نما (کمیک)،
۷. بهبود تعامل میان دستگاهی.
انتهای پیام/